وقتی که خودت رو یه فمینیست بدونی و اسم صفحهات یا وبلاگت سفر فمینیستی من باشه، خیلی برات سخت میشه که درباره روز جهانی زن بنویسی، یا وقتی مردم روی صفحهات گل و تبریک پست میکنند، خیلی دل آرام و موقر بگی مرسی.
وقتی یه همچین آدمی باشی روز زن گوشت پره از صدای نعرههای ستاره که توی افغانستان لب و بینیاش بریده شده، آمنه که روش اسید ریختن، زنهایی که مورد تجاوز قرار میگیرند و زنهایی که قربانی ساختارهای نابرابر اکثر جوامع مردسالار عالم میشن.
وقتی فمینیست باشی، شاید روز جهانی زن حالت بدتر از هر روز دیگهای باشه، مثل مؤمنی که شب قدر یاد همه گناهان کرده و کارهای لازم نکردهاش میافته و فریاد و ندبهاش به آسمون میره.
…
ازمیان هزاران موضوعی که میشه درباره همچین روزی نوشت، دلم میخواد امروز رو درباره وحشتی بنویسم که در جامعه از فمینیستها وجود داره.
چند روز پیش روی یکی از پستهام کامنتی رو دریافت کردم درباره این که نویسنده قاطی داره و معلوم نیست که چرا با خودش درگیره. کسی که این کامنت رو داده بود، البته از هر گناهی مبرا است، ولی من در دل این کامنت از طرف جامعه ایران و هراسی که حتی توی جامعه آکادمیک آمریکا از فمینیستها احساس می کنم، این حس رو دارم که حداقل درباره انتخاب خودم توضیح بدهم.
برای من فمینیسم مثل نشون دادن زخمهای تنمه. فمینیست بودن یک انتخاب ساده نیست که توی یک بعدازظهر آفتابی وقتی داری کنار گلهای رز باغچه پدری قهوه میخوری، از سر تفنن و فراغت به سراغت بیاد. برای من فمینیسم روزی شروع شد که فهمیدم من با پسرهای فامیل خیلی فرق دارم. روزی که فهمیدم پدر و مادرم از لحاظ قدرتی که توی خانواده دارند، با هم خیلی فرق دارند. روزی که دختر پانزده ساله همسایه رو که معدلش بالای نوزده بود، از مدرسه درآوردن تا زن بقال محل بشه. روزی که توی دانشگاه دیدم که هرکاری کردم همیشه یه اگر و امایی همراهش بوده، چون من زن هستم. روزی که خبر تجاوز به زنهای مسلمون توی جنگ بوسنی رو شنیدم. روزی که فهمیدم زنهای لرستان خودسوزی رو به عنوان دردناکترین نوع خودکشی برای پایان دادن به زندگیهای اجباری زناشوییشون انتخاب کردند. روزی که …
برای همه این دلایل تاریخ زندگی شخصی من با فمینیسم گره خورده.
برای من فمینیسم به معنای مبارزه با نابرابری علیه زنان است، حالا فرقی نمیکنه که این زنها مسلمون باشند، یهودی باشند، روسری سرشون باشه یا نباشه، عاشق کی باشن و چه سبک زندگیای داشته باشند.
فمینیسم برای من بوی زخم تن هر زنه.
بیا جلو. نترس. بیا به من دست بزن. به تنی که هزار زخم برداشته و به روانی که هر روز تکه تکه شده.
بیا جلو. نترس. فمینیسم لزوماً به معنای ضدیت با امر دینی نیست. امروز در سراسر دنیا میلیونها فمینیست مذهبی وجود دارند که خواستههای زنانهشون رو با تلقی مذهبیشون آشتی دادهاند.
بیا جلو. نترس. فمینیسم به معنای مخالفت با خانواده نیست. بسیاری از فمینیستها همسر و فرزندانی دارند. اونچه که فمینیسم باهاش مخالفت میکنه، تبعیض علیه زنان در چارچوب خانواده است.
بیا جلو. نترس. بیا از من بپرس فمینیسمی که من بهش باور دارم، چه معنایی داره و چطور میتونه برای زندگی تو کمک باشه.
هر فمینیسمی رادیکال نیست، هر فمینیستی با مذهب و خانواد مشکل نداره و برای قبول اندیشههای فمینیستی همیشه مجبور نیستی خودت رو تغییر بدی.
کافیه که مطالعه کنی و اون نوعی از فمینیسم رو که برای زندگی خودت مناسبتره انتخاب کنی.
از من نترس! از فمینیسم نترس!
روز جهانی زن، بر همه زنان جهان، از هر منش و مذهب و کشوری مبارک!